فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ورزش به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

نرمش، تمرین بدنی

فونتیک فارسی

varzesh
اسم

sport, athletics, physical exercise, physical education, athletic training

به غیر از ورزش به چه چیز دیگری علاقه‌مندی؟

Aside from sports, what else are you interested in?

ورزش موجب می‌شود که بدن مقداری از چربی‌های اضافی خود را بسوزاند.

Exercise causes the body to burn some of its excess fat.

تمرین

فونتیک فارسی

varzesh
اسم

exercise, training, practice

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

ورزش فکری

mental exercise

لطفا آن ورزش را دوباره انجام بده.

Please do that exercise over again.

(ادبی، قدیمی) زراعت

فونتیک فارسی

varzesh
اسم

farming, planting, land cultivation

بعضی خاک‌ها مناسب ورزش نیستند.

Some soils are not suitable for farming.

این اراضی سال‌ها تحت ورزش بوده‌اند.

These fields have been under cultivation for years.

(ادبی، قدیمی) کار، شغل

فونتیک فارسی

varzesh
اسم

work, profession, craft

(فردوسی) شما دیر مانید و خرم بوید / به رامش سوی ورزش خود شوید

stay here, all of you, and rejoice / and happily go to do your work

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ورزش

  1. مترادف:
    بازی نرمش
  1. مترادف:
    تمرین مشق ممارست
  1. مترادف:
    اسب‌سواری بسکتبال پرش پیاده‌روی دو شنا فوتبال کشتی والیبال هندبال

ارجاع به لغت ورزش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ورزش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ورزش

لغات نزدیک ورزش

پیشنهاد بهبود معانی