آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

مشق به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / mashgh /

exercise, homework, practice, drill, drilling, training

exercise

homework

practice

drill

drilling

training

تکلیف، تمرین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

سر به سرش نگذار؛ دارد مشق می‌نویسد!

Leave him alone, he is busy doing his homework!

مشق سربازان ساعت پنج بامداد آغاز می‌شد.

the soldiers' drill started at five A.M.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مشق

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت مشق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مشق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مشق

لغات نزدیک مشق

پیشنهاد بهبود معانی