looking, watching, viewing, sightseeing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مردم زیادی برای تماشا آمده بودند.
a lot of people had come to watch
تماشای آن منظرهی زیبا لذتبخش بود
looking at that beautiful scenery was pleasurable
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تماشا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تماشا