فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

جاذب به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

جذب‌کننده

فونتیک فارسی

jaazeb
اسم صفت

absorber, absorbing, absorbent, that which absorbs, retentive, absorptive, spongious, blotting

دستمال سه‌لا نرم و جاذب بود.

The three-ply tissue was soft and absorbent.

نمک جاذب رطوبت است.

Salt absorbs humidity.

جذاب

فونتیک فارسی

jaazeb
صفت

attractive, charming, alluring, fetching

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

او لبخندی جاذب داشت.

She had a charming smile.

پیراهن جدیدی که پوشیده بود، جاذب بود و توجه همه را جلب می‌کرد.

The new dress she wore was attractive and caught everyone's attention.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جاذب

  1. مترادف:
    دلربا دلفریب دلکش رباینده فریبنده گیرا
  1. مترادف:
    جذب‌کننده کشنده

ارجاع به لغت جاذب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جاذب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جاذب

لغات نزدیک جاذب

پیشنهاد بهبود معانی