inseparable, integral, indissoluble, indivisible, infrangible, inherent
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دوقلوهای جداییناپذیر همیشه با هم بودند و هیچ وقت نمیخواستند از هم جدا شوند.
The twins were inseparable, always together and never wanting to be apart.
دوستان صمیمی جداییناپذیر بودند، همیشه میخندیدند و از معاشرت با یکدیگر لذت میبردند.
The best friends were inseparable, always laughing and enjoying each other's company.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جداییناپذیر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جداییناپذیر