کلمهی «حشرهخوار» در زبان انگلیسی به insectivore ترجمه میشود.
این واژه به موجوداتی اطلاق میگردد که رژیم غذایی اصلیشان شامل حشرات است. حشرهخواری به عنوان یک نوع تغذیه، در میان گونههای مختلف جانوری بهویژه پستانداران، پرندگان، دوزیستان و حتی برخی خزندگان و حشرات رایج است و نقش مهمی در اکوسیستمها ایفا میکند. این توانایی به جانوران کمک میکند تا در محیطهای متنوع و گاه محدود از منابع غذایی خاص بهرهمند شوند و تعادل زیستمحیطی را حفظ کنند.
در علم زیستشناسی، اصطلاح insectivore اغلب به گروهی از پستانداران مانند مورچهخوار، خارپشت و برخی خفاشها اطلاق میشود که عمدتاً حشرات و بندپایان را مصرف میکنند. این حیوانات اغلب دارای ویژگیهای جسمانی خاصی هستند که به آنها در شکار و مصرف حشرات کمک میکند؛ مثلاً زبان بلند و چسبناک، دندانهای تیز یا نوکتیز، و حرکات سریع و دقیق. بهعلاوه، این گونهها معمولاً نقش مهمی در کنترل جمعیت حشرات و جلوگیری از گسترش بیماریهای ناقل حشرهای ایفا میکنند.
حشرهخوار بودن علاوه بر تأثیرات زیستمحیطی، در مطالعه رفتار و تکامل حیوانات نیز اهمیت فراوان دارد. رژیم غذایی مبتنی بر حشرات موجب شده است که بسیاری از گونهها به شیوههای منحصر به فردی تطور پیدا کنند تا بتوانند این منبع غذایی را بهخوبی استفاده کنند. برای نمونه، برخی خفاشها قادر به استفاده از امواج صوتی برای ردیابی حشرات هستند (اکولاکاسیون) و برخی پرندگان دارای منقارهای خاص برای کندن حشرات از داخل چوبها و شاخهها هستند.
در برخی موارد، اصطلاح «حشرهخوار» ممکن است به گروهی از گیاهان نیز اشاره کند که بهعنوان گیاهان گوشتخوار (carnivorous plants)، حشرات را بهعنوان منبع غذایی جذب و هضم میکنند؛ مانند گیاه (sundew) یا (pitcher plant). این گیاهان با ساختارهای خاص، حشرات را جذب کرده و مواد مغذی آنها را جذب مینمایند که در خاکهای فقیر مواد غذایی معمولاً به بقای آنها کمک میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «حشرهخوار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حشرهخوار