امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خانه دار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کسی که مسئول انجام کارهای خانه است

فونتیک فارسی

khaanedaar
اسم
housekeeper, homemaker, mistress, housewife

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- زن خانه‌دار بیشتر روزش را مشغول تمیزکاری و آشپزی برای خانواده‌اش بود.

- The homemaker woman spent most of her day cleaning and cooking for her family.

- رویای او این بود که خانه‌دار شود و کودکانش را در محیطی عاشقانه بزرگ کند.

- It was her dream to be a homemaker and raise her children in a loving environment.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خانه دار

ارجاع به لغت خانه دار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خانه دار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خانه دار

پیشنهاد بهبود معانی