آخرین به‌روزرسانی:

خرتوخر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بی‌نظم، آشفته

فونتیک فارسی

khar too khar
صفت

higgledy-piggledy, chaotic, confused, farrago, melee, pell-mell

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

کلاس خرتوخر شده بود و همه‌ی دانش‌آموزان با صدای بلند حرف می‌زدند.

The classroom was chaotic as the students were all talking loudly.

کتاب‌های روی طاقچه خرتوخر چیده شده بود.

The books on the shelf were arranged higgledy-piggledy.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خرتوخر

  1. مترادف:
    آشفته هرکی‌هرکی بلبشو هرج‌ومرج بی‌نظم شلوغ‌پلوغ درهم‌برهم مغشوش

ارجاع به لغت خرتوخر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خرتوخر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خرتوخر

لغات نزدیک خرتوخر

پیشنهاد بهبود معانی