ingratiation, favor, currying, apple polishing, exhibitionism, getting on the good side of, cupboard love, rubbing the right way, insinuation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خودشیرینی مداوم او برای رئیس همکارانش را اذیت میکند.
His constant ingratiation with the boss annoys his coworkers.
خودشیرینی دانشآموز برای معلم باعث جلب توجهی ویژه به او شد.
The student's ingratiation with the teacher earned her special attention.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خودشیرینی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خودشیرینی