independent, self-contained, self-sufficient, self-supporting, viable, autonomous
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کشور از نظر تولید مواد خوراکی خودکفا شده است.
The country has become self-sufficient in the production of foodstuffs.
کارآفرین خودکفا کسبوکارش را بدون هیچگونه وام یا سرمایهگذار خارجی ساخت.
The self-sufficient entrepreneur built her business without any outside investors or loans.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خودکفا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خودکفا