فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

داستان گفتن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نوشتن یا گفتن داستان

فونتیک فارسی

daastaan goftan
فعل لازم فعل متعدی

to narrate, to write or tell stories

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او دوست داشت قبل از اینکه پسرش بخوابد، برای او داستان بگوید.

She loved to narrate stories to her son before bed.

صدای بازیگر هنگام داستان گفتن ملایم و مسحورکننده بود.

The actor's voice was smooth and captivating as he narrated the story.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت داستان گفتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «داستان گفتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/داستان گفتن

لغات نزدیک داستان گفتن

پیشنهاد بهبود معانی