با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

داستان گفتن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • نوشتن یا گفتن داستان
  • فونتیک فارسی

    daastaan goftan
  • فعل لازم فعل متعدی
    to narrate, to write or tell stories
    • - او دوست داشت قبل از اینکه پسرش بخوابد، برای او داستان بگوید.

    • - She loved to narrate stories to her son before bed.
    • - صدای بازیگر هنگام داستان گفتن ملایم و مسحورکننده بود.

    • - The actor's voice was smooth and captivating as he narrated the story.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت داستان گفتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «داستان گفتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/داستان گفتن

لغات نزدیک داستان گفتن

پیشنهاد بهبود معانی