امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

درآمد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

دخل، عایدی

فونتیک فارسی

daraamad
اسم
income, revenue, cleanup, return, come out, earnings, takings, take

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- درآمد او هشت برابر شده است.

- His income has increased eightfold.

- منبع درآمد او چیست؟

- What is the source of his income?

- اگر آنجا بروی، تضمینی هست که درآمد کافی داشته باشی؟

- If you go there, is there any assurance that you'll have adequate income?
مقدمه

فونتیک فارسی

daraamad
اسم
prelude, pocketbook, prolegomena

- مباحثات درآمدی بر معاهده بودند.

- The discussions were a prelude to the treaty.

- درآمدی بر فروپاشی اقتصادی

- prelude to economic collapse
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد درآمد

  1. مترادف:
    دخل رزق عایدی مداخل مدخل
    متضاد:
    هزینه

ارجاع به لغت درآمد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درآمد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/درآمد

لغات نزدیک درآمد

پیشنهاد بهبود معانی