فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

دندان‌شکن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بسیار سخت

فونتیک فارسی

dandaanshekan
صفت

knockdown, telling, decisive

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

تحلیل دندان‌شکن داده‌ها فرضیه‌ی اولیه را تأیید کرد.

The knockdown analysis of the data confirmed the initial hypothesis.

اقدامات دندان‌شکن او در دوران بحران، شرکت را از ورشکستگی نجات داد.

Her decisive actions during the crisis saved the company from bankruptcy.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دندان‌شکن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دندان‌شکن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دندان‌شکن

لغات نزدیک دندان‌شکن

پیشنهاد بهبود معانی