فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

دوختن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دوزندگی کردن

فونتیک فارسی

dookhtan
فعل متعدی

to sew, to stitch, to staple, to darn, to rivet, to tailor, to transfix

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

چون توانایی دوختن همه‌ی لباس‌های سفارش‌شده را نداشت، دوخت آن‌ها را به دکان‌های کوچک‌تر اجاره داد.

Since he couldn't sew all the clothes which had been ordered, he farmed them out to smaller shops.

روبالشتی دوختن

to tailor pillow covers

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دوختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دوختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دوختن

لغات نزدیک دوختن

پیشنهاد بهبود معانی