to sew, to stitch, to staple, to darn, to rivet, to tailor, to transfix
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
چون توانایی دوختن همهی لباسهای سفارششده را نداشت، دوخت آنها را به دکانهای کوچکتر اجاره داد.
Since he couldn't sew all the clothes which had been ordered, he farmed them out to smaller shops.
روبالشتی دوختن
to tailor pillow covers
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دوختن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دوختن