second, secondary, second-class, subordinate
second
secondary
second-class
subordinate
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
با فاصلهی زیادی از نفر اول، دوم شد.
She came a poor second.
عامل دوم از اولی هم مهمتر است.
The second factor is even more important than the first one.
کلمهی «دوم» در زبان انگلیسی به second ترجمه میشود.
واژهی second در زبان انگلیسی علاوه بر جایگاه عددی خود، کاربردهای گستردهای در حوزههای گوناگون دارد. در معنای پایه، "دوم" به موقعیتی در ردهبندی اشاره دارد که پس از اول میآید. این جایگاه میتواند در رقابتها، توالی زمانی، سطوح اولویت، یا حتی ترتیب وقوع رویدادها مطرح باشد. اهمیت «دوم» در فرهنگها و ساختارهای اجتماعی، اگرچه پایینتر از «اول» تلقی میشود، اما در بسیاری از زمینهها نقشی حیاتی و گاه مکمل ایفا میکند.
در سیستمهای رتبهبندی و مسابقات، «دوم» اغلب نشاندهندهی سطح بالایی از عملکرد است. فردی که مقام دوم را کسب میکند، هنوز یکی از برترینها محسوب میشود، هرچند از نظر رتبهای پس از نفر اول قرار دارد. در ورزشهای جهانی مانند المپیک، مقام دوم با مدال نقره مشخص میشود که خود نشان از ارزش و احترام نسبت به تلاش و توانمندی فرد دارد. در همین راستا، روانشناسی عملکرد نیز تأکید میکند که رسیدن به مقام دوم میتواند همزمان منبع انگیزه و نقطهی تأمل برای ارتقای آینده باشد.
از منظر زمانی، واژهی second همچنین به کوچکترین واحد رایج برای اندازهگیری زمان در زندگی روزمره اشاره دارد. در این معنا، هر دقیقه متشکل از ۶۰ ثانیه است، که واژهی "second" دقیقاً برای اشاره به این بخش از زمان به کار میرود. این کارکرد، وجه دیگری از تنوع معنایی این واژه را نشان میدهد و نقش آن را در حوزههای علمی، فنی، و محاسباتی برجسته میسازد. بدون وجود ثانیه بهعنوان یک معیار دقیق، اندازهگیری زمان در بسیاری از فرآیندهای حساس غیرممکن میبود.
در زبان انگلیسی، second همچنین به معنای «ثانوی» یا «جانشین» نیز استفاده میشود. مثلاً در ساختارهایی مانند “second opinion” (نظر دوم) یا “second-in-command” (معاون یا نفر دوم در فرماندهی) این واژه نشاندهندهی جایگاهی است که هم نقش پشتیبان دارد و هم در غیاب مقام اول میتواند وظایف کلیدی را برعهده گیرد. در بسیاری از سازمانها، فرد دوم در سلسلهمراتب، نه تنها نقش مکمل دارد بلکه در مواقع بحرانی تصمیمگیرندهی اصلی نیز محسوب میشود.
از بعد فرهنگی، مفهوم «دوم» گاهی با مفاهیمی چون فروتنی، پشتصحنهبودن یا پایداری بلندمدت گره خورده است. در حالی که افراد یا مفاهیم «اول» ممکن است در کانون توجه باشند، جایگاه دوم اغلب نشاندهندهی ثبات، حمایت، و تداوم است. بسیاری از نوآوریها یا موفقیتها در تاریخ بشر، نه از اولین تلاشها، بلکه از دومین یا سومین تجربهها نشأت گرفتهاند. از این منظر، «دوم بودن» همواره به معنای پایینتر بودن نیست، بلکه گاهی بیانگر بلوغ، دقت، و اصلاح تجربههای اولیه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دوم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دوم