secondly, in the second place
اولاً، باید تمام مواد را جمعآوری کنیم؛ دوماً، باید آنها را براساس دستهبندی سازماندهی کنیم.
Firstly, we need to gather all the materials; secondly, we must organize them by category.
این رستوران خدمات عالی دارد؛ دوماً، غذای خوشمزهای هم دارد.
The restaurant has excellent service; in the second place, the food is delicious.
Dumas, Alexandre (1802-1870)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دوما بهخاطر آثار ادبی خود مشهور است.
Dumas is celebrated for his literary masterpieces.
دوما پدر
Dumas père
Duma
دوما قانون جدیدی در مورد حفاظت از محیطزیست تصویب کرد.
The Duma passed a new law regarding environmental protection.
اعضای دوما درحال بحث در مورد بودجهی سال آینده هستند.
Members of the Duma are discussing the budget for the upcoming year.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دوما» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دوما