شکل نوشتاری دیگر این لغت: دینداری
piety, religiousness, religiosity
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دینداری او در زمانهای دشوار منبع آرامش بود.
His religiosity was a source of comfort in difficult times.
دینداری او در مراسم و رفتارهای روزانهاش مشهود است.
Her religiousness is evident in her daily practices and rituals.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دینداری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دینداری