کالبدشناسی sirloin
sirloin
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در رستوران برگر راستهی گوساله سفارش دادم.
I ordered the sirloin burger at the restaurant.
قصاب راستهی گوساله را به قطعات نازک برش داد.
The butcher sliced the sirloin into thin pieces.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «راستهی گوساله» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/راستهی گوساله