فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

راضی کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خرسند کردن

فونتیک فارسی

raazi kardan
فعل متعدی

to satisfy, to cause to consent, to content, to persuade, to please, to reconcile, to gratify, to make willing, to make agreeable, to fulfill, to appease

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

مجبور شد برای راضی کردن طلبکاران زمین خود را بفروشد.

He had to sell his land to satisfy his creditors.

به‌دنبال کاری هستم که مرا راضی کند.

I'm looking for work that will fulfill me.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت راضی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «راضی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/راضی کردن

لغات نزدیک راضی کردن

پیشنهاد بهبود معانی