فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

رفت‌وآمد کردن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

معاشرت داشتن

فونتیک فارسی

raftoaamad kardan
فعل لازم

to socialize, to have social intercourse

برای ساخت جامعه‌ای قوی، ساکنان باید با یکدیگر رفت‌آمد داشته باشند.

To build a strong community, residents must have social intercourse with one another.

مهم است که با دیگران رفت‌وآمد داشته باشیم تا روابط قوی بسازیم.

It's important to socialize with others to build strong relationships.

آمدن و رفتن

فونتیک فارسی

raftoaamad kardan
فعل لازم

to traffic, to ply, to shuttle, to come and go, to go back and forth

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

مردم در خیابان شلوغ رفت‌وآمد کردند.

People trafficked back and forth along the busy street.

اتوبوس در طول روز بین فرودگاه و مرکز شهر رفت‌وآمد خواهد کرد.

The bus will shuttle between the airport and the city center all day.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت رفت‌وآمد کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رفت‌وآمد کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رفت‌وآمد کردن

لغات نزدیک رفت‌وآمد کردن

پیشنهاد بهبود معانی