آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

روزمرگی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / roozmarregi /

routineness, commonness

routineness

commonness

تکرار کارهای روزانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

او از روزمرگی بدش می‌آید.

She dislikes routine.

روزمرگی زندگی ارتشی

the routineness of army life

پیشنهاد بهبود معانی

سوال‌های رایج روزمرگی

روزمرگی به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «روزمرگی» در زبان انگلیسی به monotony، routineness یا commonness ترجمه می‌شود.

«روزمرگی» واژه‌ای است که از ترکیب «روزمره» و پسوند «گی» ساخته شده و به حالتی اشاره دارد که در آن زندگی به تکراری یکنواخت، بی‌هیجان و بی‌تغییر تبدیل می‌شود. این مفهوم، بیش از آن‌که درباره‌ی گذر زمان باشد، درباره‌ی کیفیت آن است — زمانی که روزها شبیه یکدیگر می‌شوند، کارها بدون شور و هدف انجام می‌گیرند، و ذهن انسان در چرخه‌ای از عادت و تکرار گرفتار می‌گردد. روزمرگی در ظاهر آرام است، اما در درون، نشانه‌ای از رکود و خستگی روحی است؛ حالتی که در آن زندگی ادامه دارد، اما رشد و تازگی در آن کم‌رنگ شده است.

از دیدگاه روان‌شناختی، روزمرگی زمانی پدید می‌آید که انسان میان خواسته‌های درونی و واقعیت‌های بیرونی فاصله احساس کند. کارهای تکراری، فشارهای کاری، نبود انگیزه یا هدف، و کمبود تجربه‌های تازه، از عوامل اصلی شکل‌گیری این وضعیت هستند. در چنین حالتی، فرد ممکن است احساس کند زندگی‌اش در مسیر خاصی پیش نمی‌رود و تنها برای گذر زمان زندگی می‌کند. روزمرگی ذهن را خسته و احساسات را خاموش می‌کند، تا جایی که حتی چیزهای زیبا و ارزشمند زندگی نیز دیگر شور اولیه را در او برنمی‌انگیزند.

در زندگی اجتماعی، روزمرگی پدیده‌ای فراگیر است. بسیاری از مردم در جریان کارهای روزانه — از رفت‌و‌آمد گرفته تا کار اداری، خرید و امور خانوادگی — گرفتار چرخه‌ای می‌شوند که تکرار آن بی‌وقفه ادامه دارد. این تکرار، هرچند برای حفظ نظم و مسئولیت‌پذیری لازم است، اما اگر بدون هدف یا خلاقیت باشد، به تدریج حس بی‌معنایی و بی‌تفاوتی را تقویت می‌کند. جامعه‌ی مدرن، با سرعت بالا و فشارهای روانی فراوان، زمینه‌ی بروز روزمرگی را بیش از گذشته فراهم کرده است؛ زیرا در میان شتاب و رقابت، فرصتی برای درنگ و تجربه‌ی عمیق باقی نمی‌ماند.

در ادبیات و هنر، «روزمرگی» مفهومی پرکاربرد و گاه انتقادی است. نویسندگان و شاعران از آن برای توصیف زندگی‌هایی استفاده کرده‌اند که در ظاهر آرام اما در باطن تهی از شور و خلاقیت‌اند. در آثار بسیاری از نویسندگان معاصر، روزمرگی نماد انسان شهری است — انسانی که در میان ساختمان‌ها، تقویم‌ها و ساعت‌ها، از معنا و احساس فاصله گرفته است. اما در همین مفهوم، بذر بیداری نیز نهفته است؛ زیرا آگاهی از روزمرگی، نخستین گام برای رهایی از آن است.

برای گریز از روزمرگی، انسان نیازمند بازتعریف رابطه‌ی خود با زندگی است. تجربه‌ی چیزهای تازه، خلق هنر، سفر، ارتباط صادقانه با دیگران و حتی لحظه‌ای سکوت در طبیعت، می‌تواند چرخه‌ی تکرار را بشکند. در واقع، روزمرگی دشمن زندگی نیست، بلکه هشداری است که می‌گوید زمان آن رسیده تا از عادت فراتر رویم و دوباره معنای زندگی را کشف کنیم. به همین دلیل، هرچند واژه‌ی «روزمرگی» بوی رکود می‌دهد، اما در عمق خود دعوتی پنهان برای بیداری و نوسازی است — یادآور این حقیقت که زندگی، اگر آگاهانه زیسته شود، هیچ‌گاه تکراری نخواهد بود.

ارجاع به لغت روزمرگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «روزمرگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روزمرگی

لغات نزدیک روزمرگی

پیشنهاد بهبود معانی