routineness, commonness
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او از روزمرگی بدش میآید.
She dislikes routine.
روزمرگی زندگی ارتشی
the routineness of army life
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «روزمرگی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روزمرگی