امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

روزی یک بار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

یک بار در شبانه‌روز

فونتیک فارسی

roozi yekbaar
قید
once a day

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

- او روزی یک بار ورزش می‌کند تا سالم بماند.

- He exercises once a day to stay fit.

- من روزی یک بار ایمیل‌هایم را چک می‌کنم.

- I check my emails once a day.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت روزی یک بار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «روزی یک بار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/روزی یک بار

لغات نزدیک روزی یک بار

پیشنهاد بهبود معانی