آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

زائر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / zaa'er /

visitor to a holy place, pilgrim

visitor to a holy place

pilgrim

زیارت‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

زائر بار سنگینی را بر دوشش حمل می‌کرد.

The pilgrim carried a heavy load on his back.

زائر قبل از ادامه‌ی مسیرش برای استراحت در کاروانسرا توقف کرد.

The pilgrims stopped to rest at the inn before continuing their journey.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت زائر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زائر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زائر

لغات نزدیک زائر

پیشنهاد بهبود معانی