با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

زائر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • زیارت‌کننده
  • فونتیک فارسی

    zaa'er
  • اسم
    visitor to a holy place, pilgrim
    • - زائر بار سنگینی را بر دوشش حمل می‌کرد.

    • - The pilgrim carried a heavy load on his back.
    • - زائر قبل از ادامه‌ی مسیرش برای استراحت در کاروانسرا توقف کرد.

    • - The pilgrims stopped to rest at the inn before continuing their journey.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت زائر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زائر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زائر

لغات نزدیک زائر

پیشنهاد بهبود معانی