womanly, womanish, pertaining to women, effeminate, unmanly, womanlike, female, feminine, uxorial, lady-like, women's apartment
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او صدایی ملایم و زنانه داشت.
She had a soft feminine voice.
لباس زنانه پوشیدند و بدین طریق از گیر پلیس فرار کردند.
They wore women's clothes, thereby escaping the police.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «زنانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زنانه