آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴

    ساحل به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / saahel /

    beach, riverfront, seashore, riverside, seacoast, riverbank, waterside, bank, shore, front, coast, waterfront, frontage, strand

    beach

    riverfront

    seashore

    riverside

    seacoast

    riverbank

    waterside

    bank

    shore

    front

    coast

    waterfront

    frontage

    strand

    ساحل, beach, riverfront, seashore, riverside, seacoast, riverbank, waterside, bank, shore, front, coast, waterfront, frontage, strand
    دریاکنار، کرانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    او بدون هدف در امتداد ساحل پرسه می‌زد.

    He wandered aimlessly along the beach.

    در ساحل رودخانه نشست.

    He sat on the bank of the river.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ساحل

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    شاطی عراق کرانه کنار کناردریا کناره‌ور

    سوال‌های رایج ساحل

    ساحل به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «ساحل» در زبان انگلیسی به beach ترجمه می‌شود.

    ساحل نقطه‌ی تلاقی خشکی و دریا است؛ جایی که موج‌ها به آرامی شن‌ها را می‌شویند و چشم‌اندازی دل‌انگیز از طبیعت و آرامش را به نمایش می‌گذارند. این نوار باریک اما مهم از زمین، نه‌تنها از نظر جغرافیایی اهمیت دارد، بلکه در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی و زیباشناختی نیز نقشی پررنگ ایفا می‌کند. سواحل می‌توانند شنی، سنگی، صخره‌ای یا گِلی باشند و شکل و ساختار آن‌ها بسته به شرایط اقلیمی، جریان‌های اقیانوسی، و موقعیت جغرافیایی متفاوت است.

    در بسیاری از نقاط جهان، ساحل نمادی از آرامش، آزادی و فرار از روزمرگی محسوب می‌شود. قدم‌زدن بر شن‌های گرم، گوش‌دادن به صدای موج‌ها و تماشای غروب آفتاب بر روی خط افق، از تجربه‌های عمیق و احساسی‌ست که انسان را به طبیعت نزدیک‌تر می‌کند. بسیاری از مردم در تعطیلات خود به سواحل پناه می‌برند تا از استرس‌های زندگی شهری فاصله بگیرند. ساحل، جایی است که عشق، دوستی، خانواده و حتی تنهایی، معنا و رنگی خاص پیدا می‌کند.

    از منظر اقتصادی، سواحل در توسعه‌ی گردشگری نقش کلیدی دارند. شهرهای ساحلی اغلب به مراکز مهم توریستی تبدیل می‌شوند و با ایجاد هتل‌ها، رستوران‌ها، و فعالیت‌های تفریحی مانند شنا، قایق‌سواری و غواصی، به رشد اقتصادی منطقه کمک می‌کنند. این اهمیت موجب شده تا حفاظت از سواحل و مدیریت پایدار آن‌ها به یکی از دغدغه‌های اصلی برنامه‌ریزان محیط‌زیست تبدیل شود. افزایش آلودگی، ساخت‌وساز بی‌رویه و تغییرات اقلیمی، همگی عواملی هستند که حیات سواحل را تهدید می‌کنند.

    در ادبیات و هنر، ساحل همواره جایی برای تداعی لحظه‌های گذرا، آغازها و پایان‌ها بوده است. از ساحل به‌عنوان مرزی میان شناخته و ناشناخته، میان اقامت و سفر، میان آرامش و طوفان یاد شده است. بسیاری از داستان‌ها و فیلم‌ها، با صحنه‌ای در کنار ساحل آغاز یا پایان می‌یابند؛ گویی که موج‌ها شاهد خاموش روایت‌هایی از عشق، وداع یا تولدی دوباره‌اند. شاعران نیز اغلب ساحل را به عنوان استعاره‌ای از انتظار، امید یا جدایی به کار گرفته‌اند.

    ساحل تنها یک نوار جغرافیایی نیست؛ بلکه صحنه‌ای‌ست برای بازی زندگی. جایی که کودکان قلعه‌ی شنی می‌سازند، دلدادگان دست‌در‌دست قدم می‌زنند، و انسان‌ها لحظه‌ای از خویش فارغ می‌شوند تا در بی‌کرانگی دریا گم شوند. شاید به همین دلیل است که ساحل، هم‌زمان هم حسرت‌انگیز است و هم آرامش‌بخش، هم پایان است و هم آغاز، هم مرز زمین و آب و هم مرز رویا و واقعیت.

    ارجاع به لغت ساحل

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ساحل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ساحل

    لغات نزدیک ساحل

    • - ساحر
    • - ساحره
    • - ساحل
    • - ساحل رود
    • - ساحل رودخانه
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.