فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ساحل به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دریاکنار، کرانه

فونتیک فارسی

saahel
اسم

beach, riverfront, seashore, riverside, seacoast, riverbank, waterside, bank, shore, front, coast, waterfront, frontage, strand

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

او بدون هدف در امتداد ساحل پرسه می‌زد.

He wandered aimlessly along the beach.

در ساحل رودخانه نشست.

He sat on the bank of the river.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ساحل

  1. مترادف:
    شاطی عراق کرانه کنار کناردریا کناره‌ور

ارجاع به لغت ساحل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ساحل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ساحل

لغات نزدیک ساحل

پیشنهاد بهبود معانی