beach, riverfront, seashore, riverside, seacoast, riverbank, waterside, bank, shore, front, coast, waterfront, frontage, strand
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او بدون هدف در امتداد ساحل پرسه میزد.
He wandered aimlessly along the beach.
در ساحل رودخانه نشست.
He sat on the bank of the river.
کلمهی «ساحل» در زبان انگلیسی به beach ترجمه میشود.
ساحل نقطهی تلاقی خشکی و دریا است؛ جایی که موجها به آرامی شنها را میشویند و چشماندازی دلانگیز از طبیعت و آرامش را به نمایش میگذارند. این نوار باریک اما مهم از زمین، نهتنها از نظر جغرافیایی اهمیت دارد، بلکه در حوزههای فرهنگی، اقتصادی و زیباشناختی نیز نقشی پررنگ ایفا میکند. سواحل میتوانند شنی، سنگی، صخرهای یا گِلی باشند و شکل و ساختار آنها بسته به شرایط اقلیمی، جریانهای اقیانوسی، و موقعیت جغرافیایی متفاوت است.
در بسیاری از نقاط جهان، ساحل نمادی از آرامش، آزادی و فرار از روزمرگی محسوب میشود. قدمزدن بر شنهای گرم، گوشدادن به صدای موجها و تماشای غروب آفتاب بر روی خط افق، از تجربههای عمیق و احساسیست که انسان را به طبیعت نزدیکتر میکند. بسیاری از مردم در تعطیلات خود به سواحل پناه میبرند تا از استرسهای زندگی شهری فاصله بگیرند. ساحل، جایی است که عشق، دوستی، خانواده و حتی تنهایی، معنا و رنگی خاص پیدا میکند.
از منظر اقتصادی، سواحل در توسعهی گردشگری نقش کلیدی دارند. شهرهای ساحلی اغلب به مراکز مهم توریستی تبدیل میشوند و با ایجاد هتلها، رستورانها، و فعالیتهای تفریحی مانند شنا، قایقسواری و غواصی، به رشد اقتصادی منطقه کمک میکنند. این اهمیت موجب شده تا حفاظت از سواحل و مدیریت پایدار آنها به یکی از دغدغههای اصلی برنامهریزان محیطزیست تبدیل شود. افزایش آلودگی، ساختوساز بیرویه و تغییرات اقلیمی، همگی عواملی هستند که حیات سواحل را تهدید میکنند.
در ادبیات و هنر، ساحل همواره جایی برای تداعی لحظههای گذرا، آغازها و پایانها بوده است. از ساحل بهعنوان مرزی میان شناخته و ناشناخته، میان اقامت و سفر، میان آرامش و طوفان یاد شده است. بسیاری از داستانها و فیلمها، با صحنهای در کنار ساحل آغاز یا پایان مییابند؛ گویی که موجها شاهد خاموش روایتهایی از عشق، وداع یا تولدی دوبارهاند. شاعران نیز اغلب ساحل را به عنوان استعارهای از انتظار، امید یا جدایی به کار گرفتهاند.
ساحل تنها یک نوار جغرافیایی نیست؛ بلکه صحنهایست برای بازی زندگی. جایی که کودکان قلعهی شنی میسازند، دلدادگان دستدردست قدم میزنند، و انسانها لحظهای از خویش فارغ میشوند تا در بیکرانگی دریا گم شوند. شاید به همین دلیل است که ساحل، همزمان هم حسرتانگیز است و هم آرامشبخش، هم پایان است و هم آغاز، هم مرز زمین و آب و هم مرز رویا و واقعیت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ساحل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ساحل