آخرین به‌روزرسانی:

سرپرست خانواده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / sarparaste khaanevaade /

householder, head of the household or family

عهده‌دار خانواده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

سرپرست خانواده مسئول پرداخت به موقع قبوض بود.

The householder was responsible for making sure all the bills were paid on time.

سرپرست خانواده رهن ماهانه را به موقع پرداخت کرد.

The householder paid the monthly mortgage on time.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سرپرست خانواده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرپرست خانواده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرپرست خانواده

لغات نزدیک سرپرست خانواده

پیشنهاد بهبود معانی