amusing, entertaining, diverting, absorbing, engaging, engrossing, rich
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کتابی که دیشب خواندم، خیلی سرگرمکننده بود.
The book I read last night was highly entertaining.
لطیفههای کمدین شوخطبعانه و سرگرمکننده بود.
The comedian's jokes were witty and diverting.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سرگرمکننده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرگرمکننده