tray, salver
لطفا برایم از آشپزخانه یک سینی کلوچه بیاور.
Please bring me a tray of cookies from the kitchen.
گارسون سینی لیوانها را بر زمین انداخت.
The waiter dropped the tray of glasses.
sigmoid, pertaining to or shaped like "س"
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شکل سینی برگ
the sigmoid shape of the leaf
طرح سینی پوست مار یک ویژگی شاخص و مهم است.
The sigmoid pattern on the snake's skin is a key identifying feature.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سینی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سینی