فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

شاگرد به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

دانش‌آموز، محصل، دانشجو

فونتیک فارسی

shaagerd
اسم

student, pupil, scholar, learner, disciple, cadet, trainee, schoolgirl, schoolboy

آنان به هر شاگرد جداگانه درس می‌دهند.

They instruct each student individually.

معلم وضع شاگرد را با والدینش در میان گذاشت.

The teacher discussed the student's case with his parents.

کارگر، وردست

فونتیک فارسی

shaagerd
اسم

shop-boy, apprentice, errand boy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

او شاگرد مکانیک است.

He is an apprentice mechanic.

موقعی که پول می‌دادم، شاگرد میوه‌ها را در پاکت گذاشت.

As I was paying, the shop-boy bagged the fruits.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شاگرد

  1. مترادف:
    پیرو تلمیذ دانش‌آموز کارآموز متعلم متلمذ محصل
    متضاد:
    استاد
  1. مترادف:
    پادو نوچه

ارجاع به لغت شاگرد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شاگرد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شاگرد

لغات نزدیک شاگرد

پیشنهاد بهبود معانی