فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

شخصی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • (دستور زبان) مربوط به شخص
  • فونتیک فارسی

    shakhsi
  • صفت
    personal, individual, private
    • - ضمیرهای شخصی

    • - personal pronouns
    • - نمی‌خواهم در مشکلات شخصی او گرفتار شوم.

    • - I do not want to get involved in her personal difficulties.
    • - مسواک، شانه، کفش و جوراب جزء لوازم شخصی محسوب می‌شود.

    • - Tooth brushes, combs, shoes, and socks are among one's personal effects.
  • غیرنظامی
  • فونتیک فارسی

    shakhsi
  • صفت
    civilian, noncombatant
    • - لباس شخصی

    • - civilian clothing
    • - او سر کار لباس نظامی می‌پوشد و در تعطیلات لباس شخصی

    • - on the job, he wears a military uniform, but on holidays he wears civilian clothing
  • خصوصی، متعلق به اشخاص
  • فونتیک فارسی

    shakhsi
  • صفت
    private, intimate, particular, subjective
    • - احساسات شخصی و نهان او

    • - her intimate feelings
    • - اتومبیل شخصی

    • - a private car
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد شخصی

ارجاع به لغت شخصی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شخصی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شخصی

پیشنهاد بهبود معانی