فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

شخصیت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • ذات هر شخص، ویژگی‌ها و خصیصه‌های اخلاقی هر فرد
  • فونتیک فارسی

    shakhsiyyat
  • اسم
    personality, character, individuality, entity, presence, personage
    • - شیفته‌ی شخصیت دل‌فریب او

    • - enthralled by her charming personality
    • - تمایل نسبت به گونه‌ی ویژه‌ای از شخصیت

    • - a bias toward a certain type of personality
    • - شخصیت سرد

    • - a cold personality
  • هر یک از افراد داستان یا فیلم و غیره
  • فونتیک فارسی

    shakhsiyyat
  • اسم
    character, persona
    • - شخصیت داستان که از همه واضح‌تر تصویر شده است

    • - the most sharply etched character in the story
    • - رابرت هاردی به‌طرز گیج‌کننده‌ای نقش دو شخصیت را بازی کرد.

    • - Robert Hardy confusingly played two characters.
  • مجازی fiber
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد شخصیت

ارجاع به لغت شخصیت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شخصیت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شخصیت

لغات نزدیک شخصیت

پیشنهاد بهبود معانی