آخرین به‌روزرسانی:

شرمنده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / sharmande /

ashamed, put to shame, disgraced, abashed, embarrassed, mortified

خجل، شرمسار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

اظهارات بیجای دوست مستم در مجلس ترحیم مرا شرمنده کرد.

the facetious remarks of my drunken friend at the funeral embarrassed me.

از این که مهمانم را کتک زدند بسیار شرمنده شدم.

I was mortified that they thrashed my guest.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شرمنده

  1. مترادف:
    خجل سرافکنده شرمسار
    متضاد:
    سربلند
  1. مترادف:
    شرمگین منفعل

ارجاع به لغت شرمنده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شرمنده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شرمنده

لغات نزدیک شرمنده

پیشنهاد بهبود معانی