to make noise, to disturb, to make crowded or congested, to overcrowd, to bang, to clatter, to clutter, to confuse, to crowd, to racket
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لطفاً وقتی بچه خواب است، شلوغ نکن.
Please don't make noise while the baby is sleeping.
بچهها هنگام بازی شلوغ کردند.
The children made noise while playing.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شلوغ کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شلوغ کردن