uncle
uncle
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شوهرعمهام سال گذشته هدیهی تولد فوقالعادهای به من داد.
My uncle gave me a wonderful birthday gift last year.
آخرهفتهی گذشته با شوهرعمهام به ماهیگیری رفتم.
I went fishing with my uncle last weekend.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شوهرعمه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شوهرعمه