آخرین به‌روزرسانی:

شکم‌پر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دارای شکم پر

فونتیک فارسی

shekampor
صفت

replete, stuffed, having a full stomach

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

بوقلمون شکم‌پر روی میز عید شکرگزاری خوشمزه به نظر می‌رسید.

The stuffed turkey looked delicious on the Thanksgiving table.

مامانم مرغ شکم‌پر را خیلی خوشمزه می‌پزد.

My mom cooks stuffed chicken deliciously.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت شکم‌پر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شکم‌پر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شکم‌پر

لغات نزدیک شکم‌پر

پیشنهاد بهبود معانی