فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ظرف به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

zarf

vessel, container, dish, adverb of time or place, duration, coursecapacity, forbearance

یک دست کامل

dinnerware

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ظرف

  1. مترادف:
    کاسه
  1. مترادف:
    آوند بشقاب
  1. مترادف:
    درخلال درطی

ارجاع به لغت ظرف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ظرف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ظرف

لغات نزدیک ظرف

پیشنهاد بهبود معانی