آخرین به‌روزرسانی:

عاشق شدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / aashegh shodan /

to fall in love (with), to become enamoured, to become lovesick

شیفته شدن، دل بستن، دلباخته شدن، دل باختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او در هیجده سالگی عاشق بئاتریس شد.

he fell in love with Beatrice when he was eighteen

هیچ وقت برای عاشق شدن دیر نیست.

It is never too late to fall in love.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت عاشق شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عاشق شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عاشق شدن

لغات نزدیک عاشق شدن

پیشنهاد بهبود معانی