حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
عبوس به انگلیسی
معنی و نمونهجملهها
صفت
فونتیک فارسی / aboos /
frowning, glum, stern, grim, sulky, morose, resentful, moping, sullen, ill-humored, grumpy, severe, saturnine, beetle-browed, dour, cranky, sourpuss, auster, bad-tempered, curmudegeonly, hard-faced, ill-natured, moody, staid, unsmiling, surly
frowning
glum
stern
grim
sulky
morose
resentful
moping
sullen
ill-humored
grumpy
severe
saturnine
beetle-browed
dour
cranky
sourpuss
auster
bad-tempered
curmudegeonly
hard-faced
ill-natured
moody
staid
unsmiling
surly
اخمو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بعداز مشاجره با چهرهای عبوس از آنجا دور شد.
After the argument, he walked away with a sullen look on his face.
سارا کاملاً عبوس بود؛ بنابراین به جشن تولد نرفت.
Sarah was quite sulky, so she didn't go to the birthday party.
مترادف و متضاد عبوس
ارجاع به لغت عبوس
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «عبوس» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عبوس
لغات نزدیک عبوس
- - عبور هواپیما و فضاپیما
- - عبورا
- - عبوس
- - عبوس بودن
- - عبوس شدن
