lens
lens
ابتدا باید عدسی دوربین را تنظیم کنی.
You must first focus the camera's lens.
درشتنمایی این عدسی نود برابر است.
This lens magnifies ninety diameters.
کالبدشناسی (eye) lens
lens
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
عدسی نور را روی شبکیه متمرکز میکند.
The eye lens focuses light onto the retina.
عدسی یک ساختار شفاف داخل چشم است.
The eye lens is a transparent structure inside the eye.
غذا و آشپزی thick lentil soup
thick lentil soup
من دوست دارم عدسی را برای شام در شبهای سرد بخورم.
I love having thick lentil soup for dinner on cold nights.
عدسی یک غذای سنتی در بسیاری از کشورهای خاورمیانه است.
Thick lentil soup is a traditional dish in many Middle Eastern countries.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عدسی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عدسی