to signal, to motion, to indicate, sign, to semaphore, to give a signal
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ماشین جلویی ناگهان علامت داد و به چپ پیچید.
The car ahead suddenly gave a signal and turned left.
دستش را بلند کرد تا به همتیمیهایش علامت بدهد.
He raised his hand to give a signal to his teammates.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «علامت دادن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/علامت دادن