با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

فتیله به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • قطعه‌‌ای پنبه‌ یا ریسمان برای سوخت تدریجی ماده‌ی سوختنی
  • فونتیک فارسی

    fetile
  • اسم
    candlewick, wick, burner
    • - چراغ سه‌ فتیله

    • - three-burner stove or light
  • ریسمانی برای انفجار مواد منفجره از دور
  • فونتیک فارسی

    fetile
  • اسم
    fuse, match, slow match, quick match, touch paper
  • (پزشکی) توده‌ی پنبه و غیره که روی زخم می‌گذارند
  • فونتیک فارسی

    fetile
  • اسم
    tampon, tent, dressing
  • (معماری) گچبری حاشیه سقف و لبه دیوار به‌صورت نواری برجسته
  • فونتیک فارسی

    fetile
  • اسم
    nosing, bead
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت فتیله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فتیله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فتیله

لغات نزدیک فتیله

پیشنهاد بهبود معانی