آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

فخر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / fakhr /

honor, pride, glory, vaunting, magnificence, boasting, brag, boast, bragging, fanfare, buncombe, gasconade

honor

pride

glory

vaunting

magnificence

boasting

brag

boast

bragging

fanfare

buncombe

gasconade

مباهات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

پیروزی تیم باعث فخر آنان شد.

The team's victory filled them with pride.

هنرمند آخرین شاهکارش را با فخر و هیجان به نمایش گذاشت.

The artist displayed their latest masterpiece with pride and excitement.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فخر

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت فخر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فخر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فخر

لغات نزدیک فخر

پیشنهاد بهبود معانی