آخرین به‌روزرسانی:

فخر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / fakhr /

honor, pride, glory, vaunting, magnificence, boasting, brag, boast, bragging, fanfare, buncombe, gasconade

مباهات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

پیروزی تیم باعث فخر آنان شد.

The team's victory filled them with pride.

هنرمند آخرین شاهکارش را با فخر و هیجان به نمایش گذاشت.

The artist displayed their latest masterpiece with pride and excitement.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فخر

  1. مترادف:
    افتخار بالندگی تفاخر سرافرازی غرور مباهات ناز نازش نازیدن

ارجاع به لغت فخر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فخر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فخر

لغات نزدیک فخر

پیشنهاد بهبود معانی