forgotten, unremembered, out of mind, overlooked, disregarded
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
احساساتش را با صدای ناگهانی کاملاً فراموش کرد.
The sudden noise left her feelings completely out of mind.
بسیاری از عوامل فراموششده در شکست پروژه نقش داشتند.
Many overlooked factors contributed to the project's failure.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فراموش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فراموش