to forget, to escape, to overlook, to neglect, to disremember, to disregard, to unlearn, to cease to remember, to efface or erase from memory, to draw a blank
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ساحل مکان مناسبی برای آرام شدن و فراموش کردن تمام استرسهای زندگی است.
The beach is the perfect place to unwind and forget about all of life's stresses.
او سعی کرد این حادثهی دردناک از گذشتهی خود را فراموش کند.
She tried to disremember the painful incident from her past.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فراموش کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فراموش کردن