آخرین به‌روزرسانی:

فرانسوی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم صفت
فونتیک فارسی / faraansavi /

French, Frenchwoman, Frenchman, Gallic

وابسته به فرانسه

فرانسوی دوست

gallophile

وزیر اقتصاد و همتای فرانسوی او

the Minister of Economy and his French counterpart

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او خودش را در معرض گرایش‌های ادبی فرانسوی قرار داد.

She submitted herself to French literary trends.

ناپسند frog

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فرانسوی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرانسوی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرانسوی

لغات نزدیک فرانسوی

پیشنهاد بهبود معانی