آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

فرض کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم فعل متعدی
فونتیک فارسی / farz kardan /

to presuppose, to suppose, to presume, to assume, to imagine, to posit, to theorize, to guess, to understand, to call, to let, to esteem, to postulate, to take, to treat

to presuppose

to suppose

to presume

to assume

to imagine

to posit

to theorize

to guess

to understand

to call

to let

to esteem

to postulate

to take

to treat

تصور کردن، خیال کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

فرض کنیم که نیاید.

Let's guess he won't come.

موسی اشتباه فرض می‌کند!

Moses supposes erroneously!

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فرض کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرض کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرض کردن

لغات نزدیک فرض کردن

پیشنهاد بهبود معانی