آخرین به‌روزرسانی:

فضولی کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / fozooli kardan /

to meddle, to poke, to mess, to pry, to interfere, to interlope, to nose, to snoop, to presume, to tamper

کنجکاوی بی‌دلیل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

در کار دیگران فضولی نکن.

Don't poke your nose into other people's business.

لطفاً به روند تصمیم‌گیری من فضولی نکنید.

Please don't interfere with my decision-making process.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فضولی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فضولی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فضولی کردن

لغات نزدیک فضولی کردن

پیشنهاد بهبود معانی