to become active or activated, to bestir (oneself), to wake, to stir, to waken
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
انتظار میرود این آتشفشان بعد از سالها خفتگی دوباره فعال شود.
The volcano is expected to become active again after years of dormancy.
تمام سال درس نمیخواند و شب امتحان فعال میشود.
She doesn't study all year and becomes active the night before the examination.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فعال شدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فعال شدن