فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

فیزیولوژی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بررسی کارکرد اندام‌های مختلف بدن

فونتیک فارسی

fiziyolozhi
اسم

پزشکی physiology

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

طبق فیزیولوژی قرون وسطی، تعادل خلط در بدن فرد بر سلامتی و خوشی و خلق‌وخوی کلی آن شخص تأثیر می‌گذارد.

According to medieval physiology, the balance of humor in one's body affected their overall well-being and disposition.

فیزیولوژی مطالعه‌ی نحوه‌ی عملکرد موجودات زنده است.

Physiology is the study of how living things work.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت فیزیولوژی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فیزیولوژی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فیزیولوژی

لغات نزدیک فیزیولوژی

پیشنهاد بهبود معانی