pomposity, pride, show, vanity, vainglory, swagger
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دکتر پر فیس و افاده
a pompous physician
او پولدار و پر باد و فیس است.
He is rich and full of wind.
او سالی یک بار با فیس و افاده سراغ والدین کوخنشینش میرفت.
Once a year, she condescended to visit his slum-dwelling parents.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فیس» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فیس